و اینک عشق

تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه
 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:تنها,عشق,عاشق,فریدون مشیری,شعر,شعر عاشقانه فریدون مشیری,ساعت19:52توسط بنجامین پرند | |

به روي موج ها در وسعت درياچه ذهنم

نماد رقص يك قوي سپيدي چشم بادامي

در اين مدت كه دور از جذبه هاي چشم من بودي

چه مي كردي، چه ديدي، چه شنيدي چشم بادامي

به شوق لمس دست تو شدم از شاخه آويزان

ولي تو اشتياقم را نچيدي چشم بادامي

شبيه مرغ هاي آشيان گم كرده در طوفان

از اين شاخه به آن شاخه پريدي چشم بادامي

شبيه من كه پيوسته تو را در خواب مي ديدم

تو هم آيا مرا در خواب ديدي چشم بادامي

از اينها بگذريم اينجا كه جاي شكوه كردن نيست

بگو از عاشقي حرف جديدي چشم بادامي

بگو از رشته رشته هاي نازك چشمكت اين بار

براي من چه نيرنگي تنيدي چشم بادامي

 

+نوشته شده در یک شنبه 26 بهمن 1385برچسب:چشم بادامی,شعر,عشق,ساعت22:36توسط بنجامین پرند | |